فرض رویکرد متعارف مدیریت پروژه این است که با جهانی منظم و قابل پیش بینی روبروست. این در حالیست که ویژگیهایی همچون تعداد زیاد اجزا، وابستگی متقابل میان آنها، درجه بالای هم افزایی، تنوع اجزا و مهمتر از همه رفتار غیرخطی که از مشخصه های اصلی سیستمهای پیچیده میباشد، باعث شده ماهیت پروژه های ساخت کاملا متفاوت با قبل به نظر آید. در ابتدا معمولا پیچیدگی یک مشکل به نظر نمیرسد، اما با شکل گیریش در داخل ساختار پروژه و توسعه اش به عنوان تابعی از اجرای کار پروژه، عدم تعادل به راحتی رخ داده و موقعیت پروژه را بحرانی خواهد کرد. در این موقعیت هر یک از عوامل اصلی پروژه، عاملی را به عنوان عامل تغییر دهنده شرایط نام خواهند برد. در چنین شرایطی، مدیران پروژه علاوه بر حل پیچیدگی پروژه و ارائه راهکارهای لازم باید بتواند حمایت ذینفعان کلیدی را به همراه خود داشته باشد تا بتوانند راهکارها را اجرایی کند. این در صورتی است که در پروژه های واقعی دلایل مدیران پروژه برای حامیان غیر منطقی جلوه داده و حتی از نظر آنها بخش دیگری از پروژه مهمتر به نظر می رسد. در واقع بسیاری از حمایت کنندگان پروژه درک متفاوتی از پیچیدگی پروژه نسبت به درک مدیران پروژه خواهند داشت.
این موقعیت در هنگام نگه داشتن پروژه در زمان برنامه ای تشدیدتر خواهد شد، با افزایش پیچیدگی تحت این فشار، تمرکز مدیران پروژه بیشتر به سمت داخل پروژه است، مدیران پروژه وقتی برای اندیشیدن به محیط اطراف و یا در نظر گرفتن احتمالات مختلف را نخواهند داشت. در صورتی که از منظر سیستمی مشکلاتی که در سیستم رخ میدهد معمولا دارای عللی چندگانه است. در این تحقیق به دنبال ارائه چارچوب نظری برای شناخت پیچیدگی پروژه، ابتدا پیچیدگی تعریف شده و پروژه ساخت به عنوان پروژه پیچیده اثبات می شود. در ادامه به منظور ارائه چارچوبی مشترک برای درک یکسان عوامل پروژه، انواع مختلف پیچیدگی و شاخص های خاص هر نوع پیچیدگی معرفی و تشریح خواهد شد.
Provide a Theoretical Framework of The Complexity for Project Management In Construction Industry. Iranian Dam and Hydroelectric Powerplant 2014; 1 (1) :1-12 URL: http://journal.hydropower.org.ir/article-1-29-fa.html
احمدی عطیه، گلابچی محمود، یوسفی سعید. ارائه چارچوب نظری پیچیدگی برای مدیریت و کنترل پروژه های صنعت ساخت. سد و نیروگاه برق آبی ایران. 1393; 1 (1) :1-12